دسته‌ها
دسته‌بندی نشده

خمستان خمار محبت دوستان

(امروز عرفان امروز را می خواهد)

از انتخاب شما دوستان و بازدید کنندگان سپاسگذاریم که با ما همراه شده اید

خمستان یک مجموعه عرفانی و تاریخی ست که در قالب چند کتاب به صورت تذکره نامه و رمان و رساله حقایق عرفان را به تصویر کشیده است

کتاب از خاک تا خاکسار – تنها تذکره نامه ی مستند این زمان است

رمان خمستان از بابا تا بابا

خمستان

چیست این خمستان؟

هر پایانی شروعی و هر شروعی پایانی دارد و این راه بی ابتدا و بی انتها همچنان ادامه دارد.

در یک شروع بدون ابتدا جستجوی خمستان از بابا تا بابا با قدمهای خسته آغاز شد، و در یک پایان بدون انتها به اتمام رسید. آنگاه از دروازه این خمستان راهی

خانه ی عقل خویش شدم، اما بضاعت دانش ام اجازه نداد واژه ای را بیابم که چیست این خمستان؟ رمان، قصه یا داستان، روایت یا حکایت، افسانه یا حماسه، سرگذشت نامه یا تذکره نامه، نظر با شما صاحب نظران است.

رمان شورستان از سکوت تا سکوت

ای دوست! این دختر کیست که یک مرد خدا از سال ها ریاضت باید او را بیابد، آن هم این چنین.

گفته اند در راه مردان خدا، صید به دنبال صیاد است، اما اینبار صیاد به دنبال صید است، آن هم تازه عروس.

در کشاکش جاذب و مجذوب هیچ قانونی حکم نمی کند به جز عشق.

عشق اگر طغیان کند، هیچ سدی نمی تواند این سیل خروشان را سد راه شود.

کشش جاذب و مجذوب و یا عاشق و معشوق را کسی نمی داند به جز عشق، به جز عاشق و به جز معشوق.

فرمان به دست عشق است.

ای دوست! بر آن دختر کویری چه می گذرد، سکوت، پیر سال و ماه و دختر کویری جوان و تازه عروس، عشق با پیر سال و ماه چه می کند.

رساله طیرنامه پرستان از پر تا پر

پرستان از پر تا پر

این طیرنامه یک رمان عرفانی است.

امروز دیگر هیچ عذر و بهانه ای نیست برای پرواز در یک سفر معنوی.

چون در این پرستان استاد و راهنمای شما یک شاهین است.

او سریع تر از یک هدهد در عالم محسوسات دوستداران پرواز را یاری نموده و با یک نگاه به قله قاف معرفت می رساند.

رخستان از قرن تا قرن

رخستان از قرن تا قرن

در این رخستان، صد و چهل داستان کوتاه را که تقریبا از سال هزار و دویست و هشتاد تا هزار و سیصد و هشتاد هجری شمسی اتفاق افتاده است به تصویر کشیده ایم.

این رخستان، این قلم ضعیف و ناتوان، کوشید همچنان، تا گوید رخ به رخ چون داستان، تا دهد نشان، قدرت واژه ی حروف در ادبیات ایران، در بی نظمی کلام و نظم بیان، نمی از یم فرهنگ ایران، در این قرن و در این زمان.

عشقستان از رامش تا آوش

عشقستان از رامش تا آوش

عشق را نتوان جز عشق گفت. هر چه گفته اند، باز هیچ کس هیچ نگفت.

اهل دل گویند هر که به عشق رسید هیچ نگفت.

اما این گفتنی های نگفت و نگفتنی های گفت را، عشق گفت.

اگر عشق نمی گفت این همه غوغای سخن نبود برای گفت.

هیچ کس نگفت عشق به شیرخواره را چه کس باید می گفت.

این قصه هم چون قصه های دگر گفت جاذبه ی عشق، دو عاشق را چون آهنربا از بهار اول زندگی، سوی هم کشان کشان کشید و از عشق گفت.

همراه آنها شویم، شاید این قلم بسیاری از نگفتنی ها را گفت.